سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 441 ، بازدید دیروز: 2003 ، کل بازدیدها: 13098526


صفحه نخست      

میرسی اخم میکنی که چرا :باز بوی سپند می آید؟

بدست علیرضا بابایی در دسته آرش شفاعی تاریخ : 92/10/2 ساعت : 1:41 عصر

اسپند دود کردن

 

می‌رسی اخم می‌کنی که چرا :"باز بوی سپند می‌آید؟  "

چه کنم؟ با وجود اینهمه چشم ،به وجودت گزند می‌آید

 

به جنون می‌کشد سر و کارم؛ کوچه از جیک جیک لبریز است

می‌رسی و زبان گنجشکان با ورود تو بند می‌آید

 

می‌رسی مثل سرو در رفتار ،چشم‌ها خیره می‌شوند؛ انگار

که به جنگ قبیله‌ی قاجار لطفعلیخان زند می‌آید

 

می رسی و هوای فروردین ،جای باران گلاب می‌بارد

از هوای گرفته‌ی اسفند ، برف نه؛ حبّه قند می‌آید

 

باز زیبایی جهان کم شد،باز تقصیر توست می‌بخشی

بارها گفته‌اند اهل نظر به تو موی بلند می آید

 

دست‌های تو را که می‌گیرم ، دست وقتی که می‌کشی از من

بر لب پاسبان و دستفروش بازهم نیشخند می‌آید

 

احتمالاً دوباره شاعرکی آمده شهرمان غزل خوانده

که به چشمت یکی دوماهی هست شعر من ناپسند می‌آید

 

آرش شفاعی

وبلاگ شاعر : http://arashshafai.persianblog.ir


دیگر اشعار : آرش شفاعی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن